DDP مخفف عبارت Delivered Duty Paid است که یکی از شرایط تجاری بینالمللی تعیینشده توسط اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) میباشد و در آن فروشنده تقریباً تمام مسئولیتها را بر عهده دارد. هنگام معامله تحت شرایط DDP، فروشنده تمام ریسکها و هزینههای لازم برای رساندن کالا به مقصد مورد نظر خریدار را متقبل میشود. این شامل پوشش هزینههای حمل و نقل، تنظیم بیمه، انجام مدارک صادراتی و وارداتی، و همچنین پرداخت هرگونه عوارض و مالیات قابل اعمال در طول مسیر میشود. از دیدگاه خریدار، این شرایط به این معناست که کالاها بدون نگرانی از هزینههای غیرمنتظره یا مشکلات گمرکی به دستشان میرسد. با توجه به تمام این مسئولیتها، DDP یکی از پرمخاطرهترین شرایط اینکوترمز از دید فروشنده محسوب میشود، اما از سوی دیگر راحتی واقعیای برای طرف خریدار فراهم میکند.
DDP در مقابل گزینههایی مانند DAP (تحویل در محل) قرار دارد که در آن خریداران مسئولیت تمامی مدارک ورود کالا و عوارض را بر عهده دارند، یا EXW (از کارخانه) که در آن خریداران اساساً تمامی مراحل از جمله تحویل کالا از کارخانه تا ترتیب حمل و نقل را بر عهده میگیرند. آنچه DDP را متمایز میکند این است که فروشنده موظف است تمامی امور گمرکی را مدیریت کند و هرگونه مالیات یا عوارض قانونی را پرداخت نماید. این ترتیب به خریداران اطمینان میدهد، زیرا آنها دقیقاً میدانند که هزینه کلی دریافت کالا چقدر خواهد بود. اما یک نکته مهم برای فروشندگانی وجود دارد که با مقررات محلی کشورهای مختلف آشنا نیستند. این فروشندگان با مشکلات واقعی در مواجهه با هزینههای غیرمنتظره و مدارک پیچیده مواجه میشوند که میتواند سود آنها را کاهش دهد یا حتی در صورت اشتباه پیش رفتن، منجر به ضرر شود.
هنگام کار با شرایط DDP، فروشندگان مسئولیتهای قابل توجهی بر عهده دارند. آنها باید تمام مراحل را از حمل و نقل درب تا درب گرفته تا تهیه مجوزهای صادراتی و وارداتی لازم را مدیریت کنند. انجام اظهارنامههای گمرکی نیز اختیاری نیست، علاوه بر این باید تمام عوارض و مالیات وارداتی را محاسبه کرده و پرداخت کنند و در نهایت، تحویل فیزیکی کالا را هماهنگ نمایند. بر اساس گزارش معیارهای انطباق تجارت بینالمللی 2024، عملیات مناسب DDP از سوی فروشندگان مستلزم بهروز نگه داشتن ضمانتنامههای وارداتی و رعایت تمام مقررات کشور مقصد است. خریداران در این میان کمتر دغدغه دارند. وظایف اصلی آنها شامل ارائه اطلاعات دقیق تحویل، سازماندهی فرآیند تخلیه پس از رسیدن کالاها و بررسی سالم بودن کالاهای تحویلی است. هرچند این تفکیک واضح نقشها میتواند خرید بینالمللی را بسیار سادهتر کند، اما فشار قابل توجهی را بر فروشندگان برای داشتن سیستمهای لجستیک قوی و دانش عمیق از الزامات انطباق در بازارهای مختلف وارد میکند.
بسیاری از فروشندگان متوجه نیستند که فروش تحت شرایط DDP چقدر پرخطر است، زیرا آنها در نهایت باید تمام هزینهها از جمله حقوق ورودی، مالیات محلی و هزینههای حمل و نقل را پرداخت کنند. تعداد زیادی تله مالی پنهان وجود دارد که میتواند صادرکنندگان را به دام بیندازد. نرخ تبدیل ارزها میتواند به شدت نوسان داشته باشد، انبارها زمانی که کالاها در گمرک معطل میشوند هزینههای اضافی میگیرند و گاهی حاملان هزینههای غیرمنتظرهای برای مدیریت وجوه اعلام شده دریافت میکنند. طبق تحقیقاتی که سال گذشته انجام شده، تقریباً هفت در هر ده محموله DDP بین ۱۲ تا ۱۵ درصد بیشتر از مبلغ اولیه پیشبینی شده هزینه داشتهاند. بخش عمده این هزینه اضافی به دلیل هزینههای پایانی تحویل و تأمین صحیح ضمانتنامههای گمرکی پیچیده است. مشکل معمولاً زمانی رخ میدهد که شرکتها تعرفههای دائماً در حال تغییر یا تنظیمات فصلی تعرفه در کشور مقصد محصولات خود را دنبال نمیکنند.
انتخاب کد HS نادرست برای کالاهای ارسالشده تحت شرایط DDP میتواند مشکلات جدی ایجاد کند. ممکن است گمرک محموله را مورد بازرسی قرار دهد، جریمههای سنگینی اعمال کند یا حتی کالاها را مصادره کند. بر اساس آمار ارائهشده از سوی گمرک و مرزبانی ایالات متحده، طبقهبندی نادرست در سال 2023 منجر به پرداخت بیش از دو میلیارد و سیصد میلیون دلار گمرک اضافی شد. محمولههای DDP معمولاً در معرض خطر بیشتری قرار دارند، زیرا بسیاری از فروشندگان اطلاع کافی از الزامات واردات کشورهای مختلف ندارند. مسئله دیگری که وجود دارد، کمارزشگذاری کالاهاست؛ یعنی اعلام ارزش پایینتر از ارزش واقعی کالا به منظور صرفهجویی در پرداخت گمرک. هنگامی که گمرک با استفاده از سیستمهای خودکار خود به این تفاوتها پی ببرد، تمامی طرفهای درگیر با جریمه مواجه شده و شهرت آنها در بازار آسیب میبیند.
حدود ۳۸ درصد از محمولههای DDP به دلیل مشکلات مربوط به مدارک اداری تأخیر پیدا میکنند. صحبت از گواهی منشأهای گمشده، اعداد اشتباه در فاکتورهای تجاری یا فرمهای امنیتی ناقص برای واردات است. این اتفاق زیادی برای شرکتهایی که کالا را بین کشورهای مختلف ارسال میکنند افتاده و سیستمهای انطباق مناسبی ندارند. بهویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط در این زمینه با مشکل مواجه هستند، چون بیشتر آنها کارمند تماموقتی برای انجام امور تجارت بینالملل ندارند. هر زمان که گمرک محمولهها را به دلیل اصلاح مدارک متوقف میکند، معمولاً حدود ۳ تا ۷ روز کاری طول میکشد. این موضوع باعث ایجاد مشکلات بزرگ در زنجیره تأمین و انباشته شدن هزینههای انبارداری در طول انتظار میشود. و به یاد داشته باشید، بر اساس قوانین DDP، تمام این هزینههای اضافی به عهدهٔ فروشنده قرار میگیرد.
بسیاری از افراد در مورد حمل و نقل DDP اشتباه دارند و فکر میکنند فقط به این دلیل که کالایی را از خارج از کشور میفروشند، به طور خودکار واردکننده قانونی ثبتشده محسوب میشوند. اما اینجاست که موضوع پیچیده میشود. طبق قوانین ایالات متحده، واردکننده واقعی ثبتشده باید ارتباطی با ایالات متحده از طریق سکونت یا حضور تجاری داشته باشد. پس چه اتفاقی میافتد وقتی فروشندگان خارجی این نکته را فراموش میکنند؟ آنها به فرد محلی نیاز دارند که بتواند این وظایف را بر عهده بگیرد — معمولاً یک کارگزار گمرکی مجوزدار یا نماینده داخلی دیگری که به نمایندگی از سوی آنها عمل میکند. بسیاری از افراد این مرحله را کاملاً نادیده میگیرند. و حدس بزنید چه میشود؟ اگر در گمرک هرگونه مشکلی پیش آمد، شخصی که محموله را دریافت میکند، با تمام مشکلات قانونی درگیر میشود، صرفنظر از اینکه در شرایط قرارداد بین خریدار و فروشنده چه توافقی صورت گرفته باشد.
هنگام کار تحت شرایط DDP، فروشندگان موظف به رعایت استانداردی هستند که توسط گمرک و مرزبانی ایالات متحده (CBP) به عنوان «ملاحظه منطقی» نامیده میشود. این امر در عمل به این معناست که آنها باید در طبقهبندی کالاها، ارزشگذاری صحیح آنها و اعلام مبدأ تولید دقت لازم را داشته باشند. در صورتی که شرکتها به این قوانین پایبند نباشند، ممکن است مجازاتی معادل کل ارزش کالاهای ارسالی را پرداخت کنند. بر اساس گزارش تخصصی متخصصان انطباق تجاری، حدود ۳۰ درصد از تمامی جریمههای گمرکی ناشی از اشتباهات در ارزشگذاری یا طبقهبندی نادرست واردات تحت شرایط DDP است که در سال ۲۰۲۳ در گزارش Trade Risk Analysis گزارش شده است. و نکته مهم اینجاست: حتی اگر قراردادهایی وجود داشته باشد که بخشی از حمایتها را فراهم میکند، شخص یا شرکتی که به عنوان واردکنندهٔ قانونی (IOR) معرفی شده است، همچنان مسئولیت حقوقی اثبات اقدامات مناسب برای رعایت مقررات واردات را بر عهده دارد.
در بیشتر ترتیبات DDP، معمولاً فروشنده به عنوان واردکنندهٔ قانونی (IOR) عمل میکند، اما قوانین آمریکا ممکن است خریدار را مسئول بداند اگر فروشنده شخصی در داخل کشور را بهدرستی برای انجام واردات تعیین نکرده باشد. شخصی که به عنوان IOR تعیین شده است، باید از تمام موارد مربوط به ورود کالا به ایالات متحده مراقبت کند، از جمله پرداخت دقیق تعرفهها، اطمینان از تطابق اسناد با کالاهای واقعی ارسالی و رعایت تمامی مقررات ایمنی محصولات. از آنجا که سرویس گمرک و مرزبانی (CBP) اصرار دارد که IOR در داخل ایالات متحده قرار داشته باشد، شرکتهای خارجی باید رسمیتاً یک کارگزار گمرکی ثبتشده را برای این نقش تعیین کنند. اگر این کار را انجام ندهند، حدس بزنید چه کسی مسئولیت را به عهده میگیرد؟ بله، در این حالت خریدار بهعنوان IOR بهصورت پیشفرض تعیین میشود.
وقتی فروشندگان عملیاتی در ایالات متحده ندارند یا صرفاً مسئولیتهای IOR خود را فراموش میکنند، اغلب خریداران به طور پیشفرض به عنوان IOR عمل میکنند. سازمان CBP از رسیدگی به گیرنده با انواع جریمهها، دادن مجازاتهای سنگین یا حتی تصرف بار در صورت عدم توانایی IOR رسمی در رفع مشکلات انطباق، دریغ نمیکند. وضعیت زمانی برای خریداران پیچیده میشود که آنها وارد شده و در ارائه اطلاعات تأمینکننده یا تکمیل بخشهایی از فرمهای گمرکی کمک میکنند، چون این اقدامات نشاندهنده مسئولیت مشترکی است. و اینجاست که گاهی اوقات این موضوع بیعدالتی محسوب میشود — خریداران ممکن است همچنان به دلیل اشتباهاتی که اصلاً تقصیر آنها نبوده است، مجازات شوند.
برای کاهش معرض قرار گرفتن، خریداران باید:
علاوه بر این، استفاده از فناوری برای ردیابی بار در زمان واقعی و نظارت بر انطباق، شفافیت در وضعیت گمرکی را افزایش میدهد و به شناسایی علائم هشداردهنده قبل از ورود کالا کمک میکند.
هنگام بررسی ریسکهای مرتبط با حملونقل DDP، شرکتها باید با بررسی نوع عوارض ورود، مالیات و هزینههای اضافی که ممکن است پس از رسیدن کالا به مقصد نهایی اعمال شود، شروع کنند. اعداد و ارقام در اینجا نیز چیزهای جالبی را نشان میدهند. بر اساس گزارشهای تجاری اخیر، حدود ۲۷ درصد از تمام محمولههای DDP به دلیل اشتباه در طبقهبندی تعرفهای یا اختلاف در ارزشگذاری، هزینههای بیشتری نسبت به پیشبینی اولیه دارند. شرکتهای هوشمند برای شرایط مختلفی که در آن ارزش ارزها ناگهان تغییر میکند، تعرفههای جدیدی در یک شب اعمال میشوند یا ناگهان با جریمههای ضد دمپینگ از سوی دولتهای خارجی مواجه میشوند، برنامهریزی میکنند. این عوامل واقعاً تأثیر زیادی بر میزان سود واقعی دارند که پس از رسیدن محصولات به مقصد نهایی در دست میآید.
داشتن یک چارچوب ارزیابی ریسک قوی تفاوت بزرگی در نحوه مدیریت صحیح DDP ایجاد میکند. چارچوبهای خوب معمولاً شامل چکلیستهای استانداردی هستند که به ارزیابی توانمندی واقعی تأمینکنندگان، درک مقررات حاکم در مقصد و شناسایی مشکلات احتمالی در زنجیره تأمین کمک میکنند. این سیستمها باید بتوانند هم مسائل مبتنی بر اعداد و ارقام مانند تعیین سقف برای نوسانات هزینه و هم مسائل نرمتر مانند اینکه آیا عوامل سیاسی ممکن است وضعیت را تحت تأثیر قرار دهند یا آیا ممکن است قوانین جدیدی ناگهان ظهور کنند، مدیریت کنند. شرکتهایی که بهطور منظم آزمونهای استرس را با استفاده از موقعیتهای واقعی از تجربیات خود انجام میدهند، معمولاً مشکلات موجود در سیستم دفاعی خود را خیلی زودتر از آنکه این شکافها به مشکلات گرانقیمتی در آینده تبدیل شوند، شناسایی میکنند.
داشتن شرایط شفاف در قراردادها واقعاً به کاهش ریسکهای DDP کمک میکند. توافق باید مشخص کند که چه کسی مسئول امور گمرکی است، چه کسی عوارض را پرداخت میکند و چه کسی مدارک لازم را تهیه میکند. منطقی است که بخشهایی در مورد افزایش غیرمنتظره هزینهها، تعیین مسئولیت جریمهها در صورت بروز آنها و نحوه رسیدگی به اختلافات در نظر گرفته شود. وقتی هر دو طرف دقیقاً بدانند چه چیزی باید پرداخت کنند و چه مدارکی لازم است، احتمال شگفتیهای بعدی کاهش مییابد. این شفافیت مانع از این میشود که هر دو طرف بعداً با حسابهای غیرمنتظره یا مشکلات مربوط به مقررات مواجه شوند.
ابزارهای فناوری جدید اکنون امکان نظارت بر رعایت مقررات را به صورت بلادرنگ و پیگیری هزینهها در سراسر عملیات حمل و نقل DDP فراهم کردهاند. سیستمهای هوشمند بهصورت خودکار مشکلات بالقوه نظارتی را شناسایی میکنند، میزان عوارض قابل پرداخت را محاسبه میکنند و به شرکتها امکان میدهند تا دقیقاً موقعیت محمولهها را در هر لحظه مشاهده کنند. گزارشهای صنعتی نشان میدهند که شرکتهایی که از این راهکارهای دیجیتال استفاده میکنند، در مقایسه با روشهای سنتی مبتنی بر کاغذ، تأخیرهای گمرکی را حدود ۴۰ درصد کاهش دادهاند. علاوه بر این، این پلتفرمها تمامی مدارک لازم را ذخیره میکنند و سوابق دقیقی ایجاد میکنند تا شرکتها در زمان حضور حسابرسان یا نیاز به بررسی تاریخچه رعایت مقررات خود در آینده، مجبور به جستجوی عجلهآمیز نباشند.
یک شرکت کوچک تولیدی که تجهیزات صنعتی وارد میکند، توانست از پرداخت جریمه سنگین ۵۰ هزار دلاری که در غیر این صورت متوجهش میشد، جلوگیری کند؛ تنها به این دلیل که قبل از عبور از گمرک، اشتباهی در مدارک را تشخیص داد. محموله اخیر آنها به ارزش حدود ۲۵۰ هزار دلار در مرز متوقف شده بود، چرا که توضیحات مندرج در فاکتور تجاری با موارد ذکر شده در بارنامه مطابقت نداشت. پس از بررسی بیشتر، تیم لجستیک متوجه شد که کدهای سیستم هماهنگ (Harmonized System) در تمامی مدارک مغایرت داشتند — چیزی که با توجه به قوانین سختگیرانه گمرکی سال ۲۰۲۴ میتوانست به راحتی منجر به جریمه شود. آنها با ایجاد یک سیستم بررسی سهگانه که در آن فاکتور تجاری را با فهرست بستهبندی و بارنامه مقایسه میکنند، همه چیز را اصلاح کردند. بیشتر شرکتهایی که با چنین مشکلاتی مواجه میشوند، بین دو تا سه هفته زمان میبرد تا مشکلشان حل شود، بنابراین جلوگیری از این نوع تأخیرها تأثیر بسزایی در عملیات آنها داشت.
اگرچه شرایط DDP باید بیشتر ریسکها را به فروشنده منتقل کند، اما همچنان بسیاری از خریداران در مواقع بروز مشکلات گمرکی متحمل هزینهها میشوند. بر اساس گزارش اخیر تطابق تجاری در سال ۲۰۲۴، تقریباً هفت از هر ده خریدار در جریان اختلافات مرتبط با DDP مجبور شدند بخشی از هزینهها را پرداخت کنند، به ویژه اگر تأمینکنندگان آنها عملیات قانونی در کشور مقصد واردات نداشتند. مقامات گمرکی عموماً به شخصی که در مدارک به عنوان واردکننده ذکر شده است اقدام میکنند که در بیشتر موارد همان خریدار است. تنها داشتن عبارتبندی مناسب در قرارداد، از این نوع مسئولیت حفاظت نمیکند. همین تحقیق نشان داد که کسبوکارهایی که سیستم مناسبی برای مدیریت ریسکهای DDP راهاندازی نکرده بودند، تقریباً نیمی بیشتر از شرکتهایی که از قبل برنامهریزی کرده و رویکرد مدیریت ریسک را پیش از وقوع مشکلات اجرا کرده بودند، برای حل مسائل انطباق هزینه کردند.
DDP مخفف عبارت Delivered Duty Paid است. تحت شرایط DDP، فروشنده تمامی ریسکها و هزینههای مربوط به تحویل کالا به مکان خریدار، از جمله حملونقل، بیمه، مدارک صادراتی و وارداتی و پرداخت عوارض و مالیات قابل اعمال را بر عهده دارد.
تفاوت اصلی این است که در شرایط DDP، فروشنده تمامی مدارک گمرکی و مالیاتها را بر عهده دارد. در مقابل، شرایطی مانند DAP (تحویل در محل) و EXW (از کارخانه) از خریدار میخواهند تا در مراحل مختلف از جمله مدارک ورود به کشور و پرداخت عوارض، اقدام کند.
فروشندگان حملونقل درب به درب و تمامی عوارض و مالیاتها را مدیریت میکنند، در حالی که خریداران اطلاعات تحویل را ارائه میدهند، تخلیه کالا را سازماندهی میکنند و در زمان رسیدن کالا، آن را از نظر آسیب بررسی میکنند.
ریسکهای رایج شامل هزینههای پنهان ناشی از نوسانات ارزی و هزینههای غیرمنتظره، اشتباه در طبقهبندی تعرفهای، خطاهای مدارک که منجر به تأخیر میشوند، و برداشتهای نادرست درباره تعهدات واردکننده به عنوان طرف ثبتکننده میشود.
استفاده از فناوری برای نظارت لحظهای بر رعایت مقررات و پیگیری هزینهها، و اجرای مقررات قراردادی شفاف و شفافیت در توافقنامهها میتواند ریسکهای DDP را کاهش دهد.